وجود جامعه مدنی و فعالیتهای مدنی، فرهنگی، حقوق بشری و هر آنچه که میشود نام فعالیت بر آن نهاد را نمیتوان از تیررس ” سیاست” دور کرد. از هوا و آب گرفته تا ساختار سیاسی یک کشور، از دین و مذهب گرفته تا ورزش و همه شئون زندگی بشری زیر سایهی چتری به نام سیاست قرار گرفته است. آنانکه میگویند ما کاری به سیاست نداریم، یا از سر ناآگاهی است یا بیزاری درونی و شخصی، وگرنه محرض است که سیاست به همهکس و با همه چیز سروکارد دارد و راه فراری نیست. ولی این به معنای آن نیست که باید همه سیاستمدار و فعال سیاسی شوند، خیر، بلکه به این معنی که همه موظفیم برای رسیدن به یک سیستم دمکراتیک، سکولار و تکثرگرا با هدف آفرینش ” آزادی” در میان خودآنهم از طریق خود همت کرده و هزینه دهیم. زیرا در صورت فقدان آزادی، هیچ کس و هیچ چیزی در امان نخواهد بود و همهکس و همهچیز به سرعت به سوی تباهی خواهد رفت. تنها با آزادی است که همه شهروندان بطور یکسان از ” بودن ” بهرمند خواهند شد. مردمانی که آزادی را تقلیل و تحقیر میکنند هیچ وقت به آزادی نخواهند رسید. تلاش برای آزادی میتواند یواشکی باشد یا از مسیر مدنی و فرهنگی به سوی آزادی گام نهاد اما قطعا خود آزادی نمیتواند یواشکی باشد. اگر آزادی یواشکی شود، دیگر آزادی نیست بلکه یا بزک کردن آن (عمدا) یان تحقیر و تقلیل (سهوا) آن است. نمیتوان آزادی را فارغ و خارج از سیاست خواست، به باور من آزادی غایت یک سیاست دمکراتیک است و ”سیاست” و ” آزادی” برای شهروند جهان وطن امروزی لازم و ملزوم یکدیگرند..