دلیل ماندگاری رژیم و دچار گشتن ایران و ایرانی به چنین وضعیت اسفناکی، فارغ از وجود جمهوری اسلامی، مسائل بینالمللی و منطقهای، یک دلیل محرز دیگری هم دارد آنهم کیفیت مخالفین جمهوری اسلامی و ناتوانیاشان در میدانداری سیاسی است. به پروژه اتحاد نگاهی بیندازید، همه مدعی اتحاداند. یکی میگوید که چهل سال است که بر روی اتحاد اپوزیسیون کار میکند و در تلاش است( این دقیقا یعنی به سخره گرفتن عقل مردم) و دیگری با اینکه نمیداند اتحاد چیست و چگونه متحقق خواهد شد، در رابطه با آن قلمفرسایی میکند
1- اتحاد با زور، انکار و فریب ایجاد نخواهد شد، همچنانکه جمهوری اسلامی نتوانسته به آن دست یابد.
2- اتحاد به معنی توافق با غیر خود یا دیگران است.
3- اتحاد بدون باورمندی به عقلیت اشتراک و شراکت یا بازار گرمی است یا آب در هاون کوبیدن..
4- ادعای اتحاد همهی مخالفین جمهوری اسلامی با هم یا از کم سوادی است یا از نوعی ترس که نهایتا هم منجر به همراهی با جمهوری اسلامی خواهد شد، چونکه چنین چیزی در میان اپوزیسیون متکثر و متفرق با ایدئالها، زاویهدید و خواستهای متفاوت و گاها در تضاد با هم، ممکن نیست.
5- اتحاد همه با هم لازم نیست چونکه همه در یک سطح و دارای وزن و نیرو و توان همسان نیستند،اگر به اصل دوم و سوم معتقدیم، پس اتحاد پروژهای است در رابطه با موارد خاصی که در میان نیروهای میدانی متحقق خواهد شد.
6- اتحاد بر روی حداقلها و حداقلها هم یعنی دمکراسی، حقوق بشر و سکولاریزم و دیگر اصول جهان شمول، نوعی ناشیگری در پرداختن به امر اتحاد است. چونکه این اصول جهانشمول نه تنها حداقلها نیستند بلکه جزو ایدئالهای بشری هستند، به طوری که تا کنون کمتراز سی درصد مردمان جهان به نسبتی از این ایدئالها دست یافتهاند، پس نمیتوان اینها را حداقل حساب کرد.
7- اینکه کسانی که میخواهند علیه جمهوری اسلامی متحد شوند و باورمند به اصول جهانشمول هستند بسیار خوب و لازم است اما کافی نیست، برای رویاروی با جمهوری اسلامی و برپایی یک نظام دمکراتیک، سکولار و تکثرگرا نیازمند نیروی میدانی سازمان یافته با جهان بینی و مرام سیاسی تعریف شده هستیم.
8- اتحاد باید بر سر پروژهها باشد و مبتنی بر توان میدانی تعریفشده طرفین صورت پذیرد، یکی از اشکالات کار مخالفین جمهوری اسلامی همین ” همه فن حریف ” بودن است.
9- اتحاد مخالفین جمهوری اسلامی لازم است بر روی چگونگی ساختار آینده ایران و مبتنی بر توان کنونی سازمان و احزاب انجام پذیرد، نه تعهدات اشتباهی همچون اعتقاد به تمامیت ارضی، سکولاریزم، دمکراسی، منشور حقوق بشر و دیگر اصول جهان شمول. بدیهی است که احزاب و سازمانهای تکثرگرا، سکولار و دمکرات با همدیگر به گفتگو خواهند نشست و این موارد مبانی نظری هستند نه خود موضوع و مورد برای اتحاد. طبعا با یک حزب فاشیستی نمیتواند متحد شد. و نکته بسیار اشتباه این قضیه همان تعهد گرفتن از صاحب خانه برای مراقبت از خانه خود است. ما دیدهایم که اجاره نشین به صاحب خانه تعهد بدهد ولی بلعکس آنرا ندیدهایم.
10- اتحاد بر سر پروژهی براندازی رژیم آنهم با تعریف نیروی تشکیلاتی- میدانی و توان دیپلوماسی و رسانهای، میتواند محتملترین و مناسبترین نوع اتحاد باشد.