(خطاب به مرکزگرایان مخالف جمهوری اسلامی)
✍️ کاوه آهنگری
🔹جمهوری اسلامی باید برود آن هم در کلیت آن در غیر اینصورت نه تنها برای ایران و ایرانیان، بلکه بخشا برای جهان ناامنی و بویژه برای خاورمیانه نابودی بیشتر به همراه خواهد آورد. به تعبیری دیگر امنیت و صلح در خاورمیانه منوط به نماندن و نبودن جمهوری اسلامی است.
🔹 تمامی احزاب، سازمانها، و اشخاص در طول چهل و یک سال گذشته به اندازه کافی زمان و امکان خودآزمایی داشتهاند، پس دیگر نیازی به تعریف و تفسیر خود و دیگران نیست. همه چیز روشن است.
🔹 آنچه تاکنون داشتهایم فساد، ستم، سرکوب، کشتار و اعدام، فقر، و تبعیض بوده. چنین گذشتهای از سوی هیچ انسان باوجدان و با بصیرتی نه تنها قابل دفاع نیست بلکه جای بسی شرمساریست، پس نگاه ما (لزوما) رو به آینده است نه گذشته و برای آینده نیز به آزادی، دموکراسی، و برابری میاندیشیم نه چیزی دیگر. به زبانی دیگر مبنای مبارزه ما، اصول جهانشمول است نه سازش بر سر منافع شخصی و گروهی.
🔹 از آزادی، دموکراسی، و برابری به هیچ عنوان حتی یک قدم هم عقب نخواهیم نشست، چون در صورت عقب نشینی امکان دست یافتن به آنها در سرزمینی که حتی یک روز در سطح سراسری دموکراسی، آزادی، و برابری را به خود ندیدهاست، خیالی واهی بیش نیست. این سه رکن بنیادین باید برای همه ی مردمان ایران باشد و نه فقط افراد و یا گروه های خاص مورد نظر من و یا دیگران.
🔹 ایران کشوری است متکثر از ملل و اقوام گوناگون با زبانها، ادیان، و مذاهب متفاوت که هزاران سال است اعضای این واحدهای هویتی- تاریخی در سرزمینهای تاریخی خود زیست میکنند.
🔹 سه فاکتور مهم و تاثیرگذار در دموکراسی عبارتند از: ویژگی های فرهنگی و اجتماعی (هویتی)، ویژگی های جمعیتی، و ویژگی های جغرافیایی (سرزمین پیوسته). در یک کشور متکثر، بدون در نظر گرفتن این سه فاکتور، دم از دموکراسی، آزادی، و برابری زدن، شعاری دروغین بیش نیست.
🔹 بدینتریب واحد و مبنای مبارزه ما برای آینده ایران، به عکس کنون و گذشته متاخر آن، باید حکمرانی توافقی میان اجزای سازنده و تاریخی ایران باشد. بدین ترتیب دموکراسی مدرن در ایران لاجرم یک دموکراسی توافقی- مشارکتی خواهد بود نه اکثریتی- اقلیتی که از آن بعنوان دموکراسی عددی نیز یاد میشود.
🔹 دموکراسی برای ایران (حداقل) در فرم ساختاری و اجرایی آن مشابه هیچ نوع دموکراسی دیگری در جهان نخواهد بود. همچنانکه هیچ دو دموکراسی در جهان آزاد و دموکراتیک یافت نمیشود که کاملا و از هر نظر مانند هم باشند، بلکه در واقع تشابه و اینهمانی همه ی دموکراسی ها در اصولی است که در منشور حقوق بشر و کنوانسیونهای الحاقی آن مندرجاند.
🔹 حق تعیین سرنوشت که در منشور حقوق بشر بعنوان یک اصل در نظر گرفته شده و در کنوانسیونهای الحاقی آن به ابعاد این حق اشاره شده است، غیر قابل اغماض و مسامحه است.
🔹 ساکنان هر سرزمین تاریخی در کشور فعلی ایران صاحبان و تنها فاکتور دخیل در حق تعیین سرنوشت خود هستند. ”حق تعیین سرنوشت در ایرانی دموکراتیک برای واحدهای سازنده آن” بعنوان یک هدف و باور، از یک طرف توان مبارزه سراسری ایرانیان و انگیزه رنگین کمان ایرانی برای ساقط کردن رژیم فعلی را صد چندان خواهد کرد و از طرف دیگر نویدبخش آشتی، صلح، همزیستی، امنیت، و عدم بروز جنگ داخلی خواهد بود.