1- کردها همیشه خود را به عنوان یک واحد ملی تعریف و به دیگران معرفی کردهاند، تاریخ بطور کلی و تاریخ معاصر بطور ویژه نمایانگر این احساس جدایی- تفاوت است. به همین خاطر نیز در صد سال اخیر جنبش مسلط در کردستان جنبشی ملی- دمکراتیک بوده و مبارزه کردها نیز در جهت احقاق حقوق ملی و احراز هویت تلاشهای خونین و سیاسی انجام گرفتهاست.
2- انتصابات ریاست جمهوری با نام انتخابات در ایران تمام شد. فارغ از شکایات آقای رئیسی و احیانا دیگر کاندیداها مبنی بر احتمال تقلب در روز رای گیری به انحاء گوناگون، از هر منظر که به آن بنگریم، کردها بازنده اصلی آن هستند.
3- هیچ کردی در داخل ایران از آقایان هاشمی رفسنجانی، کروبی، موسوی، مهاجرانی، سروش، کدیور و … به نظام جمهوری اسلامی و گردانندگان اصلی آن نزدیکتر نبوده و نیستند. مگر فدائیانی(بسیار اندک) که از کردیت و کرد بودن خود گذشته و ذوب در ولایت فقیه گشته و به نان و نوایی رسیدهاند، در ضمن این افراد اندک اغلب دارای مقامهای نظامی- امنیتی هستند.
4- مادام کردها نمیتوانند وارد هسته سخت نظام شوند و اساسا پس از گذشت ٣٨ سال از عمر نظام جمهوری اسلامی همچنان حاشیهنشین باقی ماندهاند، راه چاره چیست؟ آیا با ورود به هسته سخت نظام مساله کرد در ایران حل خواهد شد؟ آیا جنس مساله کرد و خواستههای این جمعیت ده میلیونی با جنس نظام جمهوری اسلامی همخوانی و سنخیت دارد؟ آیا رای دادن کردها به آقای روحانی، وجود واقعیتی به نام معادله ”خودی” و ” غیر خودی” در ایران نسبت به کردها را تغییر خواهد داد؟
5- به باوهڕ من جواب به چند پرسش فوقالذکر منفی است به همین خاطر کردها در ایران تنها یک راه چاره در پیش دارند آنهم راه مبارزه – مقاومت است نه بیش. تنها راهی که به وضعیت بهتر برای کردها ختم خواهد شد، مبارزه – مقاومت در مقابل رژیم است که تحریم و عدم شرکت در انتخابات کم هزینهترین شیوه آن بود. در گذشته شرکت حداکثری از سوی کردها تجربه شدهبود، ولی نتیجه آن چه شد؟ به باور من وحدت نظری- عملی در گزینه مبارزه- مقاومت است که میتواند نویدبخش روزهای بهتری برای کردها در آینده باشد. در ضمن گزینه مبارزه- مقاومت در سطح ایران و بینالملل برای کردها منشاء اعتبار گشته و این ملموسترین راهکار برای احقاق حقوق خواهد شد.
6- لازم است #راسان به عاجلترین راهکار برای ایجاد وحدت نظری- عملی در گفتمان مبارزه- مقاومت تبدیل گردد.